بدون عنوان
بدون عنوان
به خاطر امتحانا برای مدتی خدانگهدار مامانای گل برام دعا کنید ...
نویسنده :
هدیه
15:45
خسته شدم
خدای مهربون ازت یه گله دارم دیگه نمی خوام حرفامو به نی نی نازم بگم و اونو ناراحت کنم خدای مهربون خیلی دوست دارم و می دونم در هر صورت هوامو داری اما ازت یه گله دارم تو که دوست نداری بنده هات جلوی کس دیگه خوار و خفیف بشن تو که دوست نداری بندهات محتاج کس دیگه بشن پس چرا گره از کارم باز نمی کنی خداییییییییییییییییییییا تو که بهترین قاضی هستی و عدالت رو خوب اجرا می کنی خدایا تا کی باید من تو سری ازش بخورم 5 سال برای صبرکردن و به دل زخم خورده خودم صابون زدن کافی نیست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا خواستگارام می یان و می رن چرا اااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا...
نویسنده :
هدیه
23:32
حضور
چقدر جای تو خالیست کجاست لحظه ی دیدار ؟ میان بغض،سکوتی ز جنس فریاد است، بیا که دیده تو را آرزوی دیدار است تو از قبیله ی نوری ، من از تبار صبوری تو از سلاله ی عشقی ، من از دیار نیاز من از نگاه مانده به در خسته ام عزیز رویایی تویی نشسته به آدینه ام،بگو که می آیی اگر نگاه منتظرم را ، گواه می خواهی اگر شکسته دلی را ، بهانه می دانی اگر سکوت غریبانه ، آیت عشق است اگر که صبر، صبر، صبر ، بهای دیدار است به جان غنچه ی نرگس تو را خریدارم نشانده مهر تو بر دل ، به شوق دیدار من عاشقانه تو را در نماز می خوانم شکوه نام تو را خوانده ، باز می خوانم هزار پنجره از این نگاه لبریز اس...
نویسنده :
هدیه
20:28
بدون عنوان
الهی مامان قربونت بره یعنی روزی میشه که عکس خودت و بابایی و خودمو مثل این عکس بالایی درستش کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ...
نویسنده :
هدیه
19:07