دلتنگیای خوشمل بانودلتنگیای خوشمل بانو، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 25 روز سن داره
خوشمل بانوخوشمل بانو، تا این لحظه: 35 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

عزیزانم پس کی می یاین بی صبرانه منتظرتونم

حس مادر شدن

سلام فنقلم خوبی عزیز مامان دلم برات یه ذره شده می خوام یه خبر خوبی رو بهت بدم شاید از شنیدن این خبر مثل من خوشحال بشی عزیزم وقتی مامانی با نی نی وبلاگ آشنا شد دوستای زیادی پیدا کرد  یکی از دوستش که اسمش ماما طهورا است منتظر یه نی نی ناز بود و مامانی تو دلش همش براش دعا می کرد که خدا بهش یه نی نی ناز بده یه روز مامانی رفت که وبلاگ دوستش رو بخونه یه دفعه چشمش به پست جدیدی که گداشته بود دید که ماماطهورا مامان شده ومامانی اونقدر خوشحال شد که یه لحظه حس کرد که خدا تورو بهش داده  از اینجا خدا رو شکر می کنم و امیدوارم که همه مامانایی که چشم انتظارن خدا بهشون یه نی نی ناز بده انشالللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللل...
24 مرداد 1392

تبریک عید فطر

سلام عزیز مامان اومــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم بهت بگم عیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدت مبارک راستی نمازو روزه تموم دوستای وبلاگیم قبــــــــــــــــــــــــــــــــــول درگاه احدیت باشه     ...
18 مرداد 1392

افطاری

سلام تمشک مامانی حالت چطوره عزیزم امیدوارم اون بالا بالاها بهت خوش بگذره و یه  روزی بتونی زمینی شی گلکم چه خبرا برای مامانی دعا می کنی عزیزم؟ عزیز دلم ماه رمضون داره تموم میشه این ماه رمضون با ماه رمضون های قبل خیلی برای مامانی فرق داشت عزیز مامان، مامانی احساس می کنه که بیشتر به تو و خدا نزدیک شده اییییییییییییییییییییییییییی خدای مهربون خیلیییییییییییییییییییییییی دوست دارم حالا بریم سراغ  اولین و آخرین افطاری بود که مامانی با تک خاله ای می رفت بعد کلی راه رفتن و گشتن بالاخره رفتیم رستورانی که قبلا با هم می رفتیم و غذای پیتزا سبزیجات سفارش دادیم وکلی بهمون خوش گذشت عزیز مامان جات خیلی خالی بود تازه جای بابایی هم خ...
17 مرداد 1392

اتفاقات آخرین شب قدر

سلام عزیز مامان حالت چطوره اون بالابالاها بهت خوش می گذره خوب مامانی می خواد برات تعریف کنه از اتفاقاتی که درآخرین  شب قدر براش  افتاد وکلی تودلش امید جاری شد و فهمید که خدا خیلی خیلی دوسش داره وحاجش رو می ده حالا جونم برات بگه عزیزم مامانی آخرین شب قدر رو با تک خاله ای تصمیم گرفت که بره مسجد دانشگاه امام صادق وبا همدیگه رفتن و بعد از خوندن دعای جوشن کبیر وگوش دادن به سخنرانی ومداحی قرآن رو باز کرد تا دعای قرآن رو بخونن . بعد از اینکه مامانی قرآن رو باز کرد خوشمل مامان خودت حدس بزن برای مامانی چه سوره ای اومد؟ خودم برات می گم خوشملم برای مامانی سوره فصلت ( روشنی بیان ) وصفحه ای برام اومد که توش امیدواری بود ومعنیش...
10 مرداد 1392
1