حرف دل
عزیزکم چشمانم رو می بیندم و تو را در ذهنم مجسم می کنم که در آغوشم هستی و چشمای معصومت رابسته ای و به خواب ناز رفته ای گویی جان تازه می گیرم و زندگیم با تو معنا پیدا می کند . وقتی با دهان نازنینت صدایم می کنی و با چشمان زیبایت نگاهم ، تولدی دوباره است برای من و دنیایم با تو رنگین می شود عزیزکم وقتی خودت را برایم ناز می کنی گویی جان دوباره می گیرم و آن لحظه دوست دارم که بغلت کنم و آنقدر فشارت دهم و از استشمام بوی تنت به اعماق رویاها برم و خدارا شاکر باشم به خاطر نعمت زیبایی که نصیبم کرده است آری وجود تو تویی که برایم زندگی هستی و با تو نفس می کشم و معنای زندگی را می فهمم تویی که با وجودت، خندهایت، و حتی گریه هایت برایم شیرین و لذت...
نویسنده :
هدیه
20:45