دلتنگیای خوشمل بانودلتنگیای خوشمل بانو، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 19 روز سن داره
خوشمل بانوخوشمل بانو، تا این لحظه: 35 سال و 5 ماه و 28 روز سن داره

عزیزانم پس کی می یاین بی صبرانه منتظرتونم

سفرنامه نوروز 95

سلاممممممممممممممممممممم به فنچول مامانی سال 95 هم رسید مثل سالای گذشته شروع شد اما یه فرق اساسی داشت که با کلی گریه سوزناک و از ته دل برای مامانی شروع شد که  به غمممممم بزرگی تبدیل شد و موضوع برمی گرده به شب عید که با تک خاله ای رفتیم بیرون که مامانی برای خودش مانتو بخره که برگشتنی تو کافی شاپ پامچال که نزدیکای خونه مامانی هستش رفتیم و سفارش دادیم یه چیزی برامون بیارن و تک خاله ای هم طبق معمول شروع کرد از تیپ و قیافه مامانی ایراد گرفتن و تیپ و قیافه دیگرون رو به رخ مامانی کشید که مامانی هم ناراحت شد و گفت به اینا نیست اگه خدا بخواد منم با این ظاهرم می رم سرخونه و زندگیم بعدش تک خاله ای خیلی حرف زشت و بدی به مامانی زد و مامانی هم خیلی ن...
22 فروردين 1395

بدون عنوان

حتی اگــــــــــــــــــر تمامی " سین" های خوب دنیا را در سفره داشته باشم چه لطفی دارد وقتی که آینه " نبودنت" را تکرار می کند و حافظ دست و دلش به فال نمی رود و مــــن از نبودنت بر سر سفره پی به آمدن بهاری دیگر می برم چه سنگین اند بعضی ثانیه ها ! دوستان عزیز و گرامی بعد اتمام این آهنگ هم گوش کنید ...
22 فروردين 1395

تقدیم به تویی که ندارمت...

تقدیم به تویی که ندارمت... ميان تمام نداشتن ها دوستت دارم ... شانس ديدنت را هر روز ندارم ...  ولي دوستت دارم... وقتي دلم هوايت را ميكند حق شنيدن صدايت را ندارم... ولي دوستت دارم... وقت هايي كه روحم درد دارد و ميشكند شانه هايت را براي گريستن كم دارم... ولي دوستت دارم... وقت دلتنگي هايم , آغوشت را براي آرام شدن ندارم ... ولي دوستت دارم .... آري همه وجودمي ولي هيچ جاي زندگيم ندارمت و ميان تمام نداشتن ها باز هم با تمام وجودم...                                                   ...
22 فروردين 1395
1