دلتنگیای خوشمل بانودلتنگیای خوشمل بانو، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 19 روز سن داره
خوشمل بانوخوشمل بانو، تا این لحظه: 35 سال و 5 ماه و 28 روز سن داره

عزیزانم پس کی می یاین بی صبرانه منتظرتونم

من جاموندم

بعد مدتها دست به کی برد می برم و انگشتانم رو دکمه هایش می فشارم برای نوشتن احساسی که از درون حس می شود .  آری احساسی سرشار از دلتنگی و حسرت . حسرت دیدن ضریح آقای مهربانی را وقتی نظاره گر کسانی هستم که چه خالصانه روز اربعین راهی سرزمین عشق می شوند و سیل عظیمی از عاشقان به دیدار معشوق می روند. چقدر دلم می خواهد که منم جزئی از این عاشقان بودم و سرزمین عشق را از نزدیک با چشمان پر از گناهم می دیدم . وقتی می شنیدم که راهی سرزمین عشق هستند غمی در درونم روانه می کرد و حسرت اینکه نکند روزی حسرت راهی شدن سرزمین عشق و دیدن ضریح امام مهربانی در وجودم بماند آری به معنای واقعی من جاموندم 
29 آبان 1395

گذر عمر

گذر عمر چه واژه غریبی و قابل تامل . اینقدر غرق روز مرگی ها و مشکلات شدیم که یادمون می ره که عمرمون همینطوری داره می ره انگار دیروز بود که یه دخمل ناز تپلی خدانصیب خانواده نادری کرد اونم بعد هفت سال که شادی رو به این خانواده داد اما خودشم نمی دونست چه سرنوشتی در انتظارشه با همه فرازو نشیبا گذشت با همه سختی ها گذشت حالا این دختر تولدش بود و شد 28 ساله و با خودش فکر می کرد که انگار دیروز بود با دامن مخملی قرمز و یه ببولیز سفید و با جوراب شلواری سفید و با کفشای مشکی دست مامانشو می گرفت و باهم می رفتن خونه مادربزرگش حالا مادرش زیر خروارها خاک خوابیده و باید از پدر پیرش مراقبت کنه اصلا هم متوجه نشد کی شد 28 ساله . بله عمر عحیب می گذرد و این ماهستی...
3 آبان 1395
1