دلتنگیای خوشمل بانودلتنگیای خوشمل بانو، تا این لحظه: 11 سال و 28 روز سن داره
خوشمل بانوخوشمل بانو، تا این لحظه: 35 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

عزیزانم پس کی می یاین بی صبرانه منتظرتونم

خدایا شکرت

سلاممممممممممممممممم دوستان نازنینم و یه سلام ویژه هم به فنچول مامانی که با اینکه حضورا در کنارم نیستی اما همیشه کنارم هستی اومدم یه خبر خوب بهتون بدمممممممممممممممم که اینجانب دفاع کردم و کارشناسی آی تی رو به اتمام رسوندم و  و در واقع برای خودم شدم خانم مهندس با اینکه روزهای سختی رو داشتم اما به نظرمممممممممم واقعا زود تموم شد و خدارو شاکرم به خاطر لطفی که همیشه در حقم داشتن . خداجون عاشقتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتم به امید روزی که بتونم بیام و خبر ازدواجم رو و از مهمتر خبر سلامتیم رو بهتون بدممممممممممممممم مادرای نازنین می دونم که دلتون پاکه خدا کوچولوهای نازی رو نصیبتون کرده برای بنده حقیر هم دعا کنید تا با طب سنتی خوب شم و نرم زی...
31 مرداد 1394

خانه به دوش

خانه به دوش واژه ایست که از 15 خرداد سال 88 برای دختری انتخاب شد  که 20 سال بیشتر نداشت . دختر 20 ساله ای که نمی دانست غم بی مادری رو تحمل کنه یا غم غریبی و غربت یا تنهایی پدرش که در ولایت مجبور شده بود دختر20 ساله ما تنها بگذاردش . آری خانه به دوش وازه ایست که بدجوری با هدیه عجین شده است یاشایدم بهتر بگم آوارگی . نبود جا و رشادت هایی که خواهرش براش انجام داد که ای کاش انجام نمی داد لااقل مجبور نبود که به خاطر اون رشادت ها همه حرفای تلخ خواهرش رو   تحمل کنه و دم نزنه  . درست برگشتیم به 6 سال پیش که هدیه یه دختر بچه 20 ساله بود که به اجبار خواهرش مجبور شد بعد هفت مادرش پا به تهران خراب شده ای بذارد که از بچکی آرزوی زندگی ک...
21 مرداد 1394

ابراز همدردی

  پ ن : دوستان گرامی بعد از غیبت طولانی که نصیبمان شده بود دوباره به کلبه درویشیمان سرزدیم و برطبق قرار همیشگیمان وارد بخش پرسش و پاسخ شدیم و متوجه شدیم که مادر یکی از دوستان نازنینمان به اسم فائزه مامانه سوگند به رحمت خدا رفته و برایش طلب خیر و مغفرت و شادی روحش را از خدای مهربان خواستارم پ ن : دوستان گرامی برای ابراز همدردی با دوست نازنینمان فاتحه ای نثار روح مادرش نمایید  ...
15 مرداد 1394

من یه مامانم

اول نوشت : دوستان گرامی در تلگرام یکی از دوستانم این متن رو گذاشتن و منم خوشم اومد و گذاشتم تو وبم که شما مامانای عزیز هم ازش بهره ببرید   . من يه مامانم....... خيلي وقته كه ديگه لباساي قبلم اندازم نيست اما......ازينكه ميبينم فرزندم روز به روز با بزرگ شدنش لباساش ديگه اندازش نيست حس خيلي خوبي دارم. چاق شدم و اندامم ديگه مثه قبل نيست.... اما وقتي فرزندم و نگاه ميكنم و قد و بالاشو ميبينم ذوق ميكنم خيلي وقته كه ديگه وقت نميكنم ارايش كنم ...اما وقتي فرزندم اراسته است و زيبا همه چي يادم ميره. خيلي وقته كه براي خودم وقت زيادي ندارم ....اما ازينكه تمام وقتم صرف رسيدگي به فرزندم ميشه يه جور خاصي خوشحالم خيلي وقته كه نتونستم غذامو...
20 تير 1394

عروسی تک خاله ای

سلام خوشمل مامانی امیدوارم حالت خوب  باشه و اون بالا بالاها پیش مادربزرگت بهت خوش بگذره دلم برات تنگ شده و خیلی وقته که باهات حرف نزدم  چند روز پیش که داشتم بهت فکر می کردم و تو ذهنم تصورت می کردم  که چقدر ناز بودی  و دلم می خواست که بخورمت اما چه فایده شاید با خودت فکر کنی مامانیت بد جوری خل شده  بعد مدت ها مامانی فرصت کرده که بیاد و باهات حرف بزنه چون به غیر از تو کسی رو نداره که باهاش حرف بزنه فنچول مامانی ، مامانی کلی حرف داره و می خواد برات تعریف کنه از اتفاقاتی که اخیرا براش افتاده . اول از همه  برات یه خبر خوب دارم که تک خاله ای رو عمو علیرضا برد خونشون و مثل دوتا کبوتر عاشق رفتن آشیانشون ...
18 تير 1394

شب قدر

شب عفو است و محتاج دعايم ز عمق دل دعايى كن برايم اگر امشب به معشوقت رسيدى خدا رادر ميان اشك ديدى كمى هم نزد او يادى زما كن كمى هم جاى ما او را صدا كن بگو يا رب فلانى رو سياه است دو دستش خالى و غرق گناه است بگو يا رب تويى دريايى جوشان در اين شب رحمتت برو ى بنوشان 🌷\"التماس دعای ویژه\"🌷 پ ن : دوستان گرامی بنده حقیرو در این شب ها فراموش نکنید بسی محتاجم به دعای پرمهرتون          دوستان گرامی در این شب های عزیز حتما برای پدرمان که مریض هستند دعا بفرمایید ...
15 تير 1394

آتلیه عکس (بخش دوم)

به به بنیامین عزیز عمه الهیییییییییییییییی عمه قربونت بره الهیییییییییییییییی عمه قربونت بره جوجو به به قبول باشههههههههههههههههههههههههههه نازنینمم ممممم   به به بد نگذره جوجو ی عمه     الهییییییییییییییییی عمه قربون اون خوابیدنت بشه نازنینم ...
11 تير 1394

آتلیه عکس

اول نوشت : دوستان گرامی این عکسایی که ملاحظه می کند عکس بنیامین جوجوی عمه است که بزرگ شده و عمه عاشقانه دوسش داره به امید روزی که بیاین کنارمو من بخورمت نازنینم الهی عمه قربون خنده هات بره   الهی عمه قربون اون اخم نازت بره که باهاش ناز می شی به به جوجوی عمه که برای خودش ورزشکار شده واییییییییییییییییییییییییییی اگه کنارم بودی می خوردمت الهی عمه فدای سرپا وایسادنت بشهههههههههههههههه ...
4 تير 1394

وصیت نامه

اول نوشت : گاهی وقتا زمونه به آدم یه سری چیزا یاد می ده و تجربه هایی رو کسب می کنی که دلت می خواد برای دلبندت به یادگار بذاری تا وقتی بزرگ شد و خوندش دوباره اون تجربه ها رو کسب نکنه دلبندم نمی دانم زمانه با من چه ها خواهد کرد . نمی دانم قسمتت شود که این سخنان را بخوانی و بدانی که مادرت این همه تجربه ها را از روی تنهایی به یادگار برایت گذاشته است .دلبندم وقتی پا به این دنیای خاکی گذاشتی در زمان خودت باش هیچگاه غصه گذشته یا حسرت آینده را نکش چون گذشته رفتنی است و آینده هرگز بوجود نیومده است پس تا می توانی از حالت لذت ببر . هیچگاه در گذشته از دست رفته ات غرقنشو . دلبندم سعی کن مانند مادرت قلبی پر از احساس نداشته باشی چون زمونه با افراد پر...
11 خرداد 1394