چهارمین نامه به همسری عزیزم
سلام به عشقم سلام به نفسم ، سلامی به گرمی آفتاب و به روشنایی خورشید از اعماق وجودم سلام می کنم به کسی که قریب به 5 سال است که چشم انتظاریش را می کشم آری چشم انتظاری همراه و شریک لحظه های خوش زندگیم . می نویسم از دلتنگیام ، می نویسم برات از انتظارم که می دانم آمدنت خیلی دور نیست دلم می خواهد که دستان پر مهرت را در دستانم بگذارم و لحظه های آرامش را با تو تجربه کنم. دلم می خواهد آغوش گرمت را استشمام کنم دلم خیلی چیزها می خواهد و همچنان در حسرتشان می سوزم . قربانت شوم بی صبرانه منتظر مهر و محبتت هستم و می دانم تنها کسی هستی که مرا از تنهایی در می آوری . همسری عزیزم دلم نگاه های عاشقانه ات را می خواهد . دلم گوش شنوای حرفهایم را می خواهد . دلم کودکی را می خواهد که ثمره عشق من نسبت به تو است . دلم شانه های مردانه ات را می خواهد که وقتی خسته از زمونه شدم سرم را بگذارم رویه شانه هایت و طعم خوشبختی را بچشم . دلم خیلی چیزها می خواهد دلم نوازش های عاشقانه ات را می خواهد دلم لبخند پر مهرت را می خواهد دلم دوست داشتن می خواهد
خلاصــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه دلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم عشق می خواهد
پ ن : دوستان گرامی خواندن پست اولین نامه به همسری عزیزم خالی از لطف نیست
دوستان گرامی خواندن پست دومین نامه به همسری عزیزم خالی از لطف نیست
دوستان گرامی خواندن پست سومین نامه به همسری عزیزم خالی از لطف نیست