پنجمین نامه به همسری عزیزم
سلام، سلام می کنم به عشقم که سالیان سال هستش که منتظرت هستم و نمی دونم خدا کی مجوزشو برام صادر می کنه تا بهت برسم اما می دونم دیر نیست و بالاخره خدا مجوزشو برام صادر می کنه وارد ششمین سال شدم که چشم انتظارم ، چشم انتظار کسی که نه اسمشو می دونم و نه تا حالا دیدمش اما می دونم می یای بالاخره می یای و منو می بری باخودت و باهات به معنای واقعی مزه خوشبختی رو می چشم و مثل بقیه منم یکی دوسم داره و یکی منو به خاطرخودم می خواد خیلی وقته برات نامه ننوشتم نکه فراموشت کنم مگه میشه فراموشت کنم اصلا تو کسی هستی که بشه فراموشت کرد مگه میشه عشق رو فراموش کرد و خیلی چیزای دیگه حتی حسم نسبت بهت کم نشد بلکه شعله ورم شد و آتشش بدجوری دلمو گرفته . کجایی کجایی که بیایی دل آتیش زدمو التیام بدی کجایی بیای که مرهم زخمهای دل شکستم باشی نمی خوام بگم خسته شدم اما به معنای واقعی خسته شدم و دیگه طاقت خیلی چیزا رو ندارم چی میشه بیای بیای و منو با خودت ببری و بهم بگی عزیزم اومدم تا ببرمت و دیگه بسه این همه سختی و دلتنگی کشیدی دیگه بسه این همه تنهایی کشیدی اما چه فایده نمی یای که چشم به در خشک شد تا بیای انتظار خیلی سخته مخصوصا انتظار کسی که حتی نمی دونی چیه کیه چیکارس دیگه شرایطم سختر شده و تنهاییم بیشتر کاش می اومدی اما ناامید نیستم و بالاخره می یای و منم با تو معنی خوشبختی رو می چشم حتی با همه سختی ها و همش با خودم میگم با تو سختی ها هم شیربن می شود وقتی تو در کنارمی آره خانمت حسابی شاعر شده نیومدی و شاعرش کردی حتما وقتی بیای با خودت می گی این دیگه چرا اینجوریه اما بدون از انتظار تو شدم شاعر و با کوله باری از محبت و عشق که از درونم سرازیر شده و سرگردانه و نمی دونم آخرش نصیب کدوم میشه از کوچلومون خواستم که خودش دعا کنه و از خدا بخواد که بیای و من حقیر رو از تنهایی در بیازی چون خدا به حرف کوچولوها خوب گوش می ده چون دلاشون صافه خداکنه که دیگه امسال بیای
اینقدر خوبی که فکرم همش هر جا که باشم با تو درگیره
دنیا تویه دستامه وقتی میشم تو چشات خیره تو این بی کسی قلبم ازت آرامش میگیره
اینقدر خوبی که حس میکنم تو رو هر جا کنارم میدونی بی تو به این زندگی حسی ندارم
عشقه من تو رو بیشتر از اونی که فکرشو میکنی دوست دارم , دوست دارم
زل که میزنی تویه چشمم آرومم میکنی عشقم تنها دلیله من تو هستی تویه این دنیا
وقتی که تو هستی کنارم انگار هیچ غمی ندارم پیشه من باش تا نباشم تنها
زل که میزنی تویه چشمم آرومم میکنی عشقم تنها دلیله من تو هستی تویه این دنیا
وقتی که تو هستی کنارم انگار هیچ غمی ندارم پیشه من باش تا نباشم تنها
اینقدر چشمات پر از احساسه که دلم میمیره واسه یک لحظه دیدنه تو
دریا تویه چشمای تو خوابه ببین قلبم بیتابه واسه ی رسیدنه تو
زل که میزنی تویه چشمم آرومم میکنی عشقم تنها دلیله من تو هستی تویه این دنیا
وقتی که تو هستی کنارم انگار هیچ غمی ندارم پیشه من باش تا نباشم تنها
زل که میزنی تویه چشمم آرومم میکنی عشقم تنها دلیله من تو هستی تویه این دنیا
وقتی که تو هستی کنارم انگار هیچ غمی ندارم پیشه من باش تا نباشم تنها
پ ن :دوستان گرامی خواندن پست چهارمین تامه به همسری عزیزم خالی از لطف نیست
دوستان گرامی خواندن پست سومین نامه به همسری عزیزم خالی از لطف نیست
دوستان گرامی خواندن پست دومین نامه به همسری عزیزم خالی از لطف نیست
دوستان گرامی خواندن پست اولین نامه به همسری عزیزم خالی از لطف نیست