قلبم بی تابانه بهانه ی کسی را میکند
قلبم بی تابانه بهانه ی کسی را میکند که بار سفر بسته و رفته است. رفته و چقدر زود از یاد برده که نگاهی بی صبرانه منتظر نگاه های اوست که چقدر آغوشی تشنه ی بغل های اوست و این قلب دیوانه ی من باید رنج بکشد و صبوری کند. تا از یاد ببرد صاحبش را. تا عشقی که سراسر وجودش را به لرزه می انداخت را فراموش کند. و فراموش کند که روزی کسی بود که برایش زندگی بود. ...
نویسنده :
هدیه
9:53