یاد گذشته ها
سلامممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم
عزیزدلــــــــــــــــــــــــــــــــم دلم برات تنگ شده بود
مامانی سرگرم کارش شده بود ببخش اگه یه مدت نتونستم بیام و وب نازتو که دراصل دفترچه خاطراتم
هست رو آپ کنم
گلم نمی دونم از کجا شروع کنم
می خوام برم گذشته اون قدیم قدیما
اون موقعی که وارد این دنیا شدم و شادی رو به خانواده برگردوندم
درواقع داستان زندگی خودم
وبدبختی هایی که تا الان کشیدم
و برات بنویسم که اگه یه روزی به یه جایی رسیدم گذشتم فراموش نکنم
پست های بعدی من داستان
بچه گیامه
پس فعلا عزیزم
با پست های جدید می یام درواقع داستانهای دوران کودکیم که بدون مامانی هیچ وقت
بچگی نکرد هیچ وقت طعم درست آغوش مادر رو نچشید
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی