رویش یه زندگی
سال 94 هم با فراز و نشیباش داره می گذره و تولد من هم افتاد فردای عاشورا و به خاطر این ماه عزیز حتی نیومدم پست بذارم و با خودم گفتم که حرمت این ماه حفظ بشه و با کلی تاخیر اومدم و بگم شدم 27 ساله و این تولدم مثل تولدای قبلیم آروم و بی صدا گذشت و کسایی به یادم بودن که اصلا فکرشم نمی کردم دوتا از داداشام که یکیشون بهم اس داد و نوشته بود که آبجی کوچولو تولدت مبارک (داداش مهدیم )و یکیشون هم تو تلگرام بهم پیام داده بود که آبجی گلم تولدت مبارک (داداش اسماعیلم در واقع بابای بنیامین )و اولین پیغامی که برای تبریک بهم داده بودن مامان مبینا بود که ازاینجا ازشون ممنونم و بعدش بهترین دوستم عسل که من همه چیزمو مدیون اونم و امیدوارم هر جا هس موفق و شاد و خرم باشه و تبریک بعدی بانک شهر بود که بهم داد و نوشته بود خانم طاهره نادری سالروز تولدتان مبارک که بازم خیرشون بده تولد مارو یادشون هست و هیچ وقت یادشون نمی ره و آوا هم بهم تو نی نی گپ تبریک گفت که از اینجا جاداره از ایشونم تشکر کنم و ممنونم که تولدم رو یادشون بودن در ضمن یه تشکر ویژه هم از نی نی وبلاگ دارم که تولدم رو هر سال اول از همه بالای وبم بهم تبریک می گه و از خدا می خوام همیشه این محفل دوستانه هر چند مجازی اما گاهی وقتا دلگرم تر از دنیای واقعی است پایدار باشه و منم خوشحالم که تو این دوسالی که اینجا هستم دوستای با معرفتی پیدا کردم و از خدا می خوام لایقم بدونه این همه مهر و محبت رو که این دوستان عزیز نثارم می کنن و هرجا هستن خوش و خرم باشن و زندگیشون مملو از الطاف الهی باشن از اعماق وجودم دوستون دارم
پ ن : دوستان گرامی دیدن پست 26 سال از عمر پرفراز و نشیب خوشمل بانو گذشت خالی از لطف نیست
دوستان گرامی دیدن پست تولدم مبارک خالی از لطف نیست