دردو دل با نی نی نازم
بالاخره وبم آزاد شد
خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا شکرت که صدای گریمو شنیدی ودل مدیریت رو به رحم آوردی تا وبمو آزاد کنه واز مدیریت هم تشکر می کنم که وبمو آزاد کرد چون واقعا بی گناه بودم ...
نویسنده :
هدیه
23:43
دردو دل با خدای مهربون
تبریک سالگرد ازدواج مامان رهای عزیز
خاطرات
بدون عنوان
هشدار به بعضی از آدما
دوستان گرامی لطفا من وکیل و صی نخواستم خودم بلدم از حق خودم دفاع کنم فقط یکبار دیگه ببینم به دوست من فحش دادین یا نفرین کردین خودتون می دونیدا من از کسی نخواستم که از طرفم حرف بزنه یا فحش بده خودم بلدم نیازی نیست که احساس همدردی کنید اونم از این مدلی ها گفته باشمممممممممممممممممممم افتاد ...
نویسنده :
هدیه
23:13
تو رو خدا کمکم کنید دارم دیوونه می شم
سلام به دوستای عزیزم امیدوارم حالتون خوب باشه من سئوالمو چندین بار از پرسش وپاسخ پرسیدم ولی نمی دونم چرا تایید نمی شه بنابراین در وبم این سئوال رو می پرسم و از تون می خوام که بهم کمک کنید ممنون وامــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا سئوالـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم: من بدجوری به یکی از دوستای نی نی وبلاگیم وابسته شدم و روند زندگیم تغییری ایجاد شده بود که دیگه نوشته هام رنگ وبوی ناامیدی نمی داد .انگیزه برای زندگی پیدا کرده بودم وحتی دیگه احساس تنهایی نمی کردم حتی نویسنده وبلاگ از مامانی تنها به مامان هدیه تغییر داده بودم اما بنا به یسری دلایل شخصی مجب...
نویسنده :
هدیه
13:23
نماز باغ
چه خدا نزدیک است لب درگاه عبودیت توست به کناری بزن این پرده حجب همنوا شو ، تو بازمزمه سبز حیات به زلالیت چشمان بهاری که گریست او همین نزدیکی ست عطر او در تن باغ نور او در مهتاب به نم آه و هماوایی دست تاری پنجره بگرفته نگاهش کردم چه خدا نزدیک است لب درگاه عبودیت توست به کناری بزن این پرده حجب همنوا شو ، تو بازمزمه سبز حیات به زلالیت چشمان بهاری که گریست او همین نزدیکی ست عطر او در تن باغ نور او در مهتاب به نم آه و هماوایی دست تاری پنجره بگرفته نگاهش کردم باغ آرام و هوایی دلچسب ذهن نمناک درخت بوی باران می د...
نویسنده :
هدیه
23:26